ظلم فردوسی‌پور در حق 90 و مخاطبان

0

در روزهای ابتدایی انتشار خبر توقف برنامه 90 با مجری گری عادل فردوسی پور، بر اثر رفتار تکراری رسانه های زنجیری و شبکه پشت پرده و به هم پیوسته شومن ها، فضایی احساسی حکمفرما شده بود و پیاده نظام آنها در فضای مجازی، بی آنکه به ریشه یابی علت اصلی ماجرا بپردازند، سرگرم فحش دادن به مدیر جوان و با عرضه شبکه 3 و تمجید چشم و گوش بسته از مجری توانمند و کاربلد 90 روی آوردند اما هرچه از آن هیجانات کاذب و زودگذر فاصله گرفته شد و با آرامش و طمانینه مثال زدنی فروغی (مدیر شبکه سوم سیما) و همکارانش غبارها کنار رفت، حالا حقایق رخ عیان نموده اند؛ حقایقی که البته در آینده بیشتر از این آشکار خواهند شد.

 
رسانه های هوچیگر تلاش کردند تا در روزهای نخست، همه ی هزینه های پایان تلخ 90 را به گردن مدیر انقلابی شبکه 3 بیاندازند و از آب گل آلود یک برنامه به اصطلاح ورزشی، ماهی های سیاسی و فرهنگی خود را برداشت نمایند. به همین دلیل تلاش وافری کردند تا اشتباهات و ظلم های عامل اصلی این اتفاق را از دید مردم پنهان نگاه دارند.
 
حالا سوال اساسی در این باره این است: نقش و مسئولیت عادل فردوسی پور در نیمه کاره ماندن برنامه 90 در این دوره و تلخ شدن نحوه پایان آن چه بود؟
 
برای پاسخ، توجه به چند عامل اهمیت دارد:
 
1. عادل فردوسی پور باید به مردم فوتبالدوست پاسخ دهد که چرا برخلاف همه ی اخطارها و هشدارهای چندین ساله از سوی مسئولین، مخاطبان و رسانه های واقعی مبنی بر عدم پرداختن به موضوعاتی غیر از فوتبال، به حاشیه سازی در این باره و عبور از چارچوب اصلی برنامه ی خود اصرار افراطی داشت؟ به برنامه فوتبالی 90 چه ارتباطی دارد که با محمدجواد ظریف و سید حسن مصطفوی مصاحبه کند؟ به این برنامه که ظاهری ورزشی داشت، چه ارتباطی دارد که درباره فیلم های سینمایی و هنرپیشه ها و مسائل مربوط به آنها اظهارنظر نماید؟ مسئولیت رسمی برنامه 90 در ماجرای آتش سوزی پلاسکو و اتفاقات مشابه آن چه بود که 45 دقیقه از وقت مردم را برای بررسی علل آتش سوزی و نتیجه گیری ها و قضاوت های ناعادلانه هدر داد؟
 
2. اگر عادل فردوسی پور که حالا مدرک دکترای خود را هم گرفته است، از علم مدیریت نیز برخوردار باشد، به خوبی می داند که یکی از لوازم اقتدار و پیشرفت هر مجموعه ای، توان مدیریتی مدیر و تبعیت اجزای مجموعه از چارچوب های طراحی شده برای آن مجموعه است. به عنوان مثال، چنانچه در برنامه 90 که تعداد عوامل آن شاید به عدد 100 نیز می رسید، اگر خبرنگار یا یکی از عوامل جزء نسبت به چارچوب های برنامه تخطی داشته و یا از رهنمودهای تهیه کننده و مدیر 90 تمرد می نمود، آیا با او هیچ برخورد تنبیهی صورت نمی گرفت؟ اگر پس از چندبار هشدار و اخطار، باز هم آن فرد خاطی به اقدامات خودسرانه ی خود ادامه می داد، چه برخوردی با او اعمال می شد؟ حالا، وقتی یکی از اجزای یکی از هزاران برنامه صداوسیما بارها نسبت به چارچوب ها بی اعتنایی نموده و بعضا تعمدا موضوعات را به روی آنتن می آورد تا با فضاسازی از آنها عبور کند، توقع چه نوع برخوردی با او را میتوان انتظار داشت؟ علم مدیریت در این زمینه چه می گوید؟ آیا فردوسی پور در قبال این بی توجهی ها مسئول نبود؟ اگر این مجری توانمند می تواند به برانکو ایوانکویچ قهرمان 2 دوره متوالی در لیگ برتر فوتبال ایران خرده بگیرد که چرا با فلان بازیکن خوش استیل که مدام حاشیه سازی می کرد، برخورد قهری نمود و او را از تیم جدا کرد، پس اینجا هم می تواند به اقدام تنبیهی مدیران سیما ایراد گرفت.
 
3. در اینکه برنامه 90 یکی از پرمخاطب ترین برنامه های سیما بود، هیچ تردیدی وجود ندارد اما نکته اینجاست که فردوسی پور تلاش می کرد همه ی این محبوبیت را متوجه خود نماید و ضعف ها و اقدامات حاشیه سازش را پشت همین ترکیب خودساخته پنهان نماید. غافل از آنکه ورزش به معنای عام آن، محبوبترین مقوله در رسانه ها به حساب می آید و فوتبال به تنهایی محبوبترین رشته ورزشی است. اگر سری به خبرگزاری ها و رسانه های خبری بزنید، خواهید دید که همیشه خبرهای ورزشی جزو پرکلیک‌ترین و پربازدیدترین خبرهای آنها محسوب می شود. در رنکنیگ های مختلف نیز، رسانه های ورزشی به ویژه فوتبالی، جلوتر از سایر رسانه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و… قرار دارند. این موضوع در صداوسیما نیز وجود دارد به نحوی که حتی ضعیف ترین برنامه های ورزشی نیز بعضا از برخی برنامه های قوی در موضوعات مختلف مخاطب بیشتری دارند. بنابراین، نمیتوان گفت که برنامه 90 صرفا به به خاطر حضور فردوسی پور به این سطح از مخاطب رسیده بود. البته بی انصافی است اگر نقش او را در جذب بیننده نادیده گرفت، اما عوامل بسیار دیگری نیز در این زمینه نقش آفرین بوده اند. از خبرنگاران ورزشی در اقصی نقاط کشور گرفته تا کلیپ سازها، دکور، سایت، اهالی فوتبال و… هر کدام اجزای تشکیل دهنده ی این محبوبیت بوده اند. برای روشن شدن مفهوم دقیق این ادعا و با توجه به علاقه فردوسی پور به موضوعات سیاسی و غیرورزشی که همیشه یک پای ثابت برنامه به اصطلاح فوتبالی 90 بوده اند، از او دعوت می شود با همه توان و تجربه و تخصصی که دارد، تهیه کنندگی و مجری گری یک برنامه سیاسی را برعهده بگیرد تا هم به آمال و آرزوهای سیاسی خود برسد، و هم مشخص شود که آیا خود فوتبال و دنیای توپ گرد در جذابیت های برنامه 90 بی تاثیر بوده است؟ همچنین مشخص شود که آیا آن برنامه سیاسی و… به میزان برنامه فوتبالی 90 مخاطب جذب خواهد کرد یا خیر!
 
4. یکی از ادعاهای همیشگی عادل فردوسی پور در طول 17 سال عمر برنامه 90، مبارزه با فساد و انداختن پرژکتور بر روی فسادهای سیستمی در فوتبال ایران بود. برای مشخص شدن عیار این شعار از سوی وی، شاید جالب باشد سخنان یکی از نمایندگان سابق مجلس که به تازگی مطرح شده است، مورد توجه قرار گیرد. حجت الاسلام حمید رسایی که از جانب مجلس مسئولیت بررسی پرونده فساد مالی در فوتبال ایران را برعهده داشت، در برنامه اینترنتی رودرو گفت: "چرا برنامه ۹۰ که برای تکان دادن دست یا سر یک بازیکن، ساعت ها روی آنتن زنده بحث می‌کرد، حتی برای یکبار هم حاضر نشد به محتوای گزارش مستند کمیسیون اصل ۹۰ درباره فساد در فوتبال بپردازد؟" پاسخ قانع کننده فردوسی پور به این سوال مهم می تواند عیار ادعاهای ضدفساد او را مشخص کند.
 
5. شفافیت، روحیه ی نقادانه، سوال و ایجاد مطالبه از جمله اقدامات انقلابی و مردم گرایانه ای است که می تواند پرچمداران این مقولات را به افراد محبوب نزد جامعه تبدیل نماید. اما اخلاق اسلامی حکم می کند که همزمان با داشتن روحیات فوق، ادب و احترام به ویژه نسبت به پیشکسوتان و مسئولان رسمی نیز مورد توجه قرار گیرد. لیست بلند بالایی از فوتبالی ها، مدیران، مسئولان در رده های مختلف و… وجود دارد که به صورت مکرر از جانب مجری برنامه 90 و روی آنتن زنده اصطلاحا "سکه روی یخ" شدند و موجبات هتک حرمت آنها فراهم آمد. آیا ترویج بی اخلاقی و پرده دری و گستاخی هم جزئی از فوتبال حرفه ای است؟ آیا مقابل هم قراردادن بازیکنان و مربیان، مربیان و مدیران، مدیران و مسئولان، مردم و طیف های فوق هم اجزای تشکیل دهنده ی فوتبال حرفه ای به حساب می آیند؟ برجسته سازی قومیت گرایی، تمسخر تصویری لهجه ها و… چه؟ آنها را هم باید به حساب فوتبال نوشت یا به شیطنت های مجری پرحاشیه مربوط دانست؟ اگر فردوسی پور از این اقدامات صرف نظر می کرد و مطالبه واقعی و حقیقی را با رعایت احترام و ادب پیگیری می نمود، مشکلی داشت؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *